یواشکی نوشت

خدا منو ببین...این زندگی رویای من نیست.‌..

درد و دل

هیچ وقت نویسنده خوبی نبودم...

تو همون دوران مدرسه ام همیشه انشاهام یکی در میون نوشته خودم بود...

هیچ زمانیم جسارت اینکه افکارمو روی کاغذ بیارم نداشتم...

تا اینکه ی روز که خیلی عصبی بودم نگام افتاد به سررسید روی میز...

اون لحظه تنها کاری که می تونستم بکنم نوشتن بود...

پس نوشتم از حسم از افکارم از همه چی...

خالی شدم....سبک سبک...

از اون زمان هروقت که دلم گرفت رفتم سراغ سررسید نوشته هام...

برام مهم نبود چقدر جمله بندیم درسته یا نوشتم چقدر ادبیه...

فقط تنها چیزی که مهم بود آرامشی بود که با نوشتن پیدا می کردم...

از اون روز به بعد نوشتن شده عادتم...

از اتفاقات زندگیم...از احساساتم...از روزمرگی هام...

این وبم برام حکم همون سررسید خاطره هامو داره...

ممنون که خوندین...

+اولین پست بلاگ

+تازه از بلاگفا اسباب کشی کردم!!!...

 

Designed By Erfan Powered by Bayan