یواشکی نوشت

خدا منو ببین...این زندگی رویای من نیست.‌..

اصن مامانی که دختر داره باید خیاط باشه!..

خوشبختی ینی...

مامانت خیاط باشه ....والا... ;)

+من عاشق مانتوهای جدیدمم که شاهکار دست مامان جونمن!(^_^)

من آش رشته خیلی دوس(^_^)

ته تغاری جان...

درسته که آش دوست داری...

درسته که آش مامان پزو هیج جای دیگه نمیتونی پیدا کنی...

اما این دلیل خوبی نی برای پوکوندن خودت عزیزم....

+جاتون خالی.... :)

+اینقدر آش خوردم که برای هضمش کار به قرص معده واین حرفا رسید! :|

هنوزم که یادش می افتم...احساس خستگی می کنم!...

دیروز که فیلم عروسی خواهرمو برای اولین بار دیدم...

غیر از ذوق و شوق..... و این حرفا...

دلیل پادرد و خستگیمو تا یه هفته بعدش کاملا متوجه شدم...

ینی تو کل این فیلم سه ساعته من شاید درحد 30مین نشستم!!...

(که البته اونم مربوط به زمان شام بوده!...)

اقتدار پدروونه

وقتی بابات با اون اخم معروفه حکم می کنه که...

فردا یا میری دکتر یا غروب که اومدم خودم میبرمت...

ینی تمام زحمات یه هفته ی اخیر(مث تحمل دم نوشای بدمزه وداروی گیاهی از اون بدمزه تر و...) برای دکتر نرفتن پر...

بابایی مرسی که هستی...

سلام بابا جونم ....

می خوام برات نامه بنویسم...

میدونی که هیچ وقت انشام خوب نبوده....

پس ببخش همه ی کم وکاستی هاشو...

بابایی روزت مبارک...

ولادت امام علی (ع) و روز پدر مبارک... :)

Designed By Erfan Powered by Bayan