بین همه ی اتفاقات درهم برهم این چند وقته....
حالا چه بد چه خوب...
اینکه بالاخره بعد دو سال آقام طلبیدم..
اونم چند روز مونده به تولدم برام بهترین کادوی تولدِ....
حلال کنید.... :)
+خدا جونم هیچ میدونستی عاشقتم...؟؟... :)
- پنجشنبه ۱۱ شهریور ۹۵
خدا منو ببین...این زندگی رویای من نیست...
بین همه ی اتفاقات درهم برهم این چند وقته....
حالا چه بد چه خوب...
اینکه بالاخره بعد دو سال آقام طلبیدم..
اونم چند روز مونده به تولدم برام بهترین کادوی تولدِ....
حلال کنید.... :)
+خدا جونم هیچ میدونستی عاشقتم...؟؟... :)
زندگی...
یعنی نسکافه داغ داغ...
یعنی ترشی بادمجون دسپخت خالت...
یعنی املتی که تند تند برای شام درست میکنی...
یعنی شوخی ها وسر به سر گذاشتنای بابات...
یعنی دل نگرونی های همیشگی مامانت...
یعنی یه دوست خوب سنگ صبور که همیشه هس..
یعنی یه دوستی 12ساله ی ناب...
یعنی خانوادت که همه جوره پشتتن...
یعنی خواهرزاده هات که جونتو براشون میدی...
یعنی مسخره بازی های همیشگی با دوستات...
یعنی همین خوشی های کوچیک...
یعنی همین لحظه ها که حاضر نیستی با دنیا عوضشون کنی... :)
خوشبختی ینی...
مامانت خیاط باشه ....والا... ;)
+من عاشق مانتوهای جدیدمم که شاهکار دست مامان جونمن!(^_^)
داشتن یه جفت پت ومت 3ساله در خانواده...
اونم با تفاوت سنی 3ماه از هم در کنار همه ی سختی هاش...
ینی خود خود خوشبختی...