یواشکی نوشت

خدا منو ببین...این زندگی رویای من نیست.‌..

دلم تنگ شده بودا... :(

دلم برای اینجا تنگ شده شده بود،خیلی!..

برای نوشتن بدون قوائد ادبی...

نوشتن فقط وفقط واسه دل خودم...

نوشتن بدون ترس از قضاوت های الکی...

برای خالی شدن از تموم حسای بد...

برای تثبیت همه ی خاطرات خوب...

اصن چرا من تو همه ی اتفاقای خوب و بد این چند وقته یادت نبودم

+حس مادری رو دارم که بچشو ول کرده... :(

همون قدر غمگین همون قدر شرمنده...

بهتر از این نمیشه...

وای عالیه....عالـــــــــــــــــــــــی....

یه همکاری بی نظیر البته از نظر من...(^_^)

+نظر شما محترم است.... :)

استرس ول کن ما نیست انگار...

خوشحالی قبولی یه طرف...

استرس و ترس از ورود به یه محیطِ جدید و ناشناخته یه طرف...

+همیشه از استرس* متنفر بودم...

*عضو جدانشدنی این روزای زندگیم... :(

لعنت به تنهایی و تنهایی و تنهایی...

یه سری احساسات و هیچ جوری نمیشه تخلیه کرد مگر با...

گریه های یواشکی نصفه شب... :(

+فکر کردن به کسی که اصلا نمیدونی تو رو یادش میاد یا نه...

اسمش عشق نیست...حماقت محضه!...

در حد این تفاوت اصلا قابل باور نی...

از نظر من...

آدما نه به خوشگلی عکس پروفایل اینستاگرامشونن...

نه به زشتی عکس کارت ملیشون... 

قرار بود موقت باشه اما...

درود.... :)

کنکور بالاخره با هر سختی که بود تموم شد...

تو این 2روزی که از کنکور گذشته اینقدر شاد وشنگول ومشغول بودم که...

متاسفانه وقتی برای وب ونت باقی نمی موند برام...

+در ضمن بخش کامنتام از امروز بازه.... :)

+مرسی دوستان برای همراهیتون :)

من آش رشته خیلی دوس(^_^)

ته تغاری جان...

درسته که آش دوست داری...

درسته که آش مامان پزو هیج جای دیگه نمیتونی پیدا کنی...

اما این دلیل خوبی نی برای پوکوندن خودت عزیزم....

+جاتون خالی.... :)

+اینقدر آش خوردم که برای هضمش کار به قرص معده واین حرفا رسید! :|

دهه نودی است دیگر....

نیکان:تو مگه کرم داری؟؟؟

مامان نیکان(برگرفته از پدر پسر شجاع):نیکان حرف بد زدی؟؟؟!!!

نیکان(بعد چند ثانیه فکر کردن):شما مگه کرم داری؟؟؟

مامان نیکان :|

نیکان :)

اطرافیان :)))))

یه پست کپی شده!!...

حال وهوای وب من در حال حاضر!!!...

[کلیک لطفا]

با اجازه از کوثر بانو جان.... :)

کنکور خیلی نزدیکه دوستان...

دعا کنید برام لطفا..... :))))))

فلسفه ی آهنگ ماشینا...

هرچقدر کلکسیون آهنگای ماشینت کامل باشه...

اصن آرشیو کل خواننده هام که تو ماشینت داشته باشی...

بازم بیشتر اوقات آهنگی که توی تاکسی یا ماشین دیگران

می شنوی برات جذاب تره...

چرا اینجوریه واقعا؟؟؟

بالاخره نتم وصل شد!!...

برای یکی مثل من که(کم کمش)روزی 1 ساعت از زندگیم تو فضای مجازی سپری میشه...

5روز زندگی کردن بدون اینترنت مساویه با مرگ خاموش!!!....

+مبعث حضرت رسول مبارک... :)

خاطرات گذشته منو می کشه آسون...

خوبی این وب نوشته ها اینه که...

هر وقت دلت خواست می تونی بری پستای قبلی رو بخونی...

خیلی وقتا خاطراتت زنده میشن باهاشون...

خاطراتی که یه موقعایی از شدت روزمرگی می افتن ی گوشه مغزت

و...خاک می خورن و خاک می خورن و هــــی خاک می خورن!!!...

مث این [خاطرات گذشته منو می کشه آسون...]

+اینم ی نوع خوشبختیه دیگه...

+عنوانمان کپی می باشد از نوشته اصلی،با اجازه کوثر بانو جان!!! :)

پله یا آسانسور مسئله این است...؟؟؟...

مامانم:دوس دارم خونمون طبقه ی بالا باشه اما از پله بدم میاد...

مثلا خوبه برم بالا دیگه پایین نیام...

من:خوب ی خونه بگیر که آسانسور داشته باشه...

از اینکه بری بالا و دیگه پایین نیای بهتر نیست عایا؟؟؟...

+بخشی از صحبت های منو مادر جان همین الان...

مهمونی خوبه اما.....

ینی من متنبهم میشم می خوام درس بخونم...

مامان خانوم نمیزاره با این مهمونی بازیاش....

+مهمونی خیلی خوبه ها....

اما ن دقیقا شبی که من قصد درس خوندن داشتم اونم بعد 3ماه...

مخاطب این متن نیمه گمشده ی ته تغاری می باشد!!!

نیمه ی گمشده ی عزیزم ...

لطفا قبل از پیدا کردن من حتما گیتار زدنو یاد بگیر...

خداجونم شمام ی لطفی کن...

نیم دونگ صدا برای خوندن بهش بده...

با سپاس فراوان!!!!....

+نیمه ی گمشده ی خوش صدا وهنرمند خواسته ی زیادیست عایا؟؟؟؟

کنکور تا همیشه خر است...

بدبختی ینی شبی که فرداش آزمون داری وقد ی دونه جو هم درس نخوندی...

 فینال مسابقه لباهنگ داشته باشه !!!

+این موضوع رو فقط بچه های درس نخون درک می کنن!!!

مهمونم مهمونای قدیم

عاقا من بد میگم؟؟؟...

نه خدایی می خوام بدونم بد میگم؟؟؟...

من تمام حرفم اینه که مهمون عزیزی که داری تشریف میاری قدم سر چشم ما می زاری!!!

حداقل ی زمانی بیا که آدم تکلیفشو بدونه...

یا زمان ناهار باشه یا شام یا حداقل عصرونه...

بابا ساعت 7غروب میای،اصرارم میکنی که مامان خانوم شام نپزه

با خواهش وتمنا مینشونیش پیش خودت...

بعدم ساعت 9 خیلی شیک تشریف می بری خونتون...

اون وقت اهالی خونه می مونن و ی شکم گرسنه بدون شام!!!

لدفن وقتی مهمونی میرین فکر شکم گرسنه ی اهل خونه ام باشین...

+اصولا آدم شکمویی نیستم اما الان واقعا گشنمه...

 

Designed By Erfan Powered by Bayan