یواشکی نوشت

خدا منو ببین...این زندگی رویای من نیست.‌..

ببین اصلا حواسم نیست...

ببین اصلا حواسم نیست...

به هیچی جز خیال تو...

تموم عشق واحساسی که دارم باشه مال تو...

ببین اصلا حواسم نیست به هیچی جز دل پاکت...

صدا کن اسممو تا من به یک دنیا بگم ساکت!...



آخه این چه وضعشه؟؟..

فک وفامیل ما زدن تو کار اعتصاب...

نه پسرا زن می گیرن...

نه دخترا شوور می کنن...

اصنم به فکر ما نیستن که درجه عروسی خونمون اومده پایین....والا....

عشق یعنی...

عشق یعنی...

دستانم را بگیری...

نگاهم کنی...

و بگویی:من به بودنت قانعم...

حتی اگر سهم من از تو...فقط لمس چند لحظه دستانت باشد!...

قرار بود موقت باشه اما...

درود.... :)

کنکور بالاخره با هر سختی که بود تموم شد...

تو این 2روزی که از کنکور گذشته اینقدر شاد وشنگول ومشغول بودم که...

متاسفانه وقتی برای وب ونت باقی نمی موند برام...

+در ضمن بخش کامنتام از امروز بازه.... :)

+مرسی دوستان برای همراهیتون :)

آخیش تموم شد....

کنکورم تموم شد....

رفت پی کارش.... :)

و کنکور از آنچه می اندیشید به شما نزدیک تر است...

بالاخره رسید....

این چند روزه اینقدر حالم بد بود که تعریف کردنی نیست!...

تا می خواستم یه کلمه حرف بزنم...اول بغض می کردم...

بعدشم همینجوری اشکام پشت هم از چشمام می ریختن پایین...

اصن یه وضعیتی بود...

الان به لطف دلداریای اعضای خانواده(^_^)حالم خوبه!... :)

امیدمم فقط به اون بالاسریمه...

میدونم تنهام نمیذاره... :)

التماس دعا...دعا کنین جلوی مامان وبابام شرمنده نشم...(-_-) 


پناهی غیر آغوشت ندارم....

حالم خوب نیست....

داغون داغونم...

خدا تنهام نذاریا!!!...

«سُبْحَانَکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ»

ببین تیغِ بر فرق مهتاب را...

تسلیت...

التماس دعا...


«سُبْحَانَکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ»

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند...

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند...

التماس دعا توی بهترین شب های خدا...

گروهان رفت آموزشی...اما نفر برگشت!... :(

Designed By Erfan Powered by Bayan