استرس و ترس از ورود به یه محیطِ جدید و ناشناخته یه طرف...
+همیشه از استرس* متنفر بودم...
*عضو جدانشدنی این روزای زندگیم... :(
- چهارشنبه ۳۱ شهریور ۹۵
خدا منو ببین...این زندگی رویای من نیست...
استرس و ترس از ورود به یه محیطِ جدید و ناشناخته یه طرف...
+همیشه از استرس* متنفر بودم...
*عضو جدانشدنی این روزای زندگیم... :(
اصلا این آهنگ برای خود خود من خونده شده....
+دوری اما تو قلبم مهمونی...حرفای ناگفتمو می دونی...
این روزای تلخ از یادم میره...تنها تویی که یادم می مونی...
تو میای و کنارم می مونی.... :)
بین همه ی اتفاقات درهم برهم این چند وقته....
حالا چه بد چه خوب...
اینکه بالاخره بعد دو سال آقام طلبیدم..
اونم چند روز مونده به تولدم برام بهترین کادوی تولدِ....
حلال کنید.... :)
+خدا جونم هیچ میدونستی عاشقتم...؟؟... :)
عاقا بدشانسی داره داغونم می کنه ها...
یعنی از در و دیوار داره برام می باره.... :(((
یه سری احساسات و هیچ جوری نمیشه تخلیه کرد مگر با...
گریه های یواشکی نصفه شب... :(
+فکر کردن به کسی که اصلا نمیدونی تو رو یادش میاد یا نه...
اسمش عشق نیست...حماقت محضه!...