یواشکی نوشت

خدا منو ببین...این زندگی رویای من نیست.‌..

زندگی :)

زندگی...

یعنی نسکافه داغ داغ...

یعنی ترشی بادمجون دسپخت خالت...

یعنی املتی که تند تند برای شام درست میکنی...

یعنی شوخی ها وسر به سر گذاشتنای بابات...

یعنی دل نگرونی های همیشگی مامانت...

یعنی یه دوست خوب سنگ صبور که همیشه هس..

یعنی یه دوستی 12ساله ی ناب...

یعنی خانوادت که همه جوره پشتتن...

یعنی خواهرزاده هات که جونتو براشون میدی...

یعنی مسخره بازی های همیشگی با دوستات...

یعنی همین خوشی های کوچیک...

یعنی همین لحظه ها که حاضر نیستی با دنیا عوضشون کنی... :)


و کنکور از آنچه می اندیشید به شما نزدیک تر است...

بالاخره رسید....

این چند روزه اینقدر حالم بد بود که تعریف کردنی نیست!...

تا می خواستم یه کلمه حرف بزنم...اول بغض می کردم...

بعدشم همینجوری اشکام پشت هم از چشمام می ریختن پایین...

اصن یه وضعیتی بود...

الان به لطف دلداریای اعضای خانواده(^_^)حالم خوبه!... :)

امیدمم فقط به اون بالاسریمه...

میدونم تنهام نمیذاره... :)

التماس دعا...دعا کنین جلوی مامان وبابام شرمنده نشم...(-_-) 


بهترین نعمت های خدا

گاهی با شنیدن خبر مرگ کسی!!!

گاهی با دیدن ی فیلم یا شنیدن ی آهنگ!!!

گاهیم با خوندن ی متن یا حتی ی جمله کوتاه!!!

فکر نبودنشون تو ذهنم جرقه می زنه...

اما هنوز جرقه پا نگرفته و روشن نشده بغضم اشک میشه رو گونم...

میدونم خیلی اذیتشون کردم...

میدونم همیشه اونی نیستم که می خوان...

میدونم همه ی وجودشون رو برام گذاشتن و...

من با همه ی وجود براشون جبران نکردم...

اما به خود خدا نبودنشون رو طاقت نمی یارم...

خدا جونم....

نیاد اون روزی که من باشم و مامان بابام نباشنا!!!

Designed By Erfan Powered by Bayan